احوالات یک روزه دار

 

هرکسی واسه خودش سال رو یه جوری تقسیم بندی میکنه

یعنی واسه خودش معیاری تعیین میکنه

منم از اونجایی که همیشه جلوتر از بقیه هستم واسه خودم ملاکی دارم

ملاک من چیه؟

عرضم به حضورتون که من سال رو به دو قسمت تقسیم میکنم

این تقسیم بندی بین دو هلاله

بزارید یکم توضیح بدم

فرض کنید چند روز مونده به شروع ماه رمضان

من همیشه اضطراب دارم و به خودم روحیه میدم که چیزی نیست

زود میاد و میره(آره جون عمه ام)

این جریان میگذره تا میرسه به اواخر ماه رمضان

حالا قضیه یکم پیچیده میشه

از یه طرف خوشحالم که داره گرسنگی تموم میشه و دوران وصال به ناهار فرا میزسه

از طرفی هم میگم دوباره شمارش معکوس شروع شد

استرس سال بعد میاد سراغم،اینجوری روز عید بهم کوفت میشه و ناهارش اصلا گوشت نمیشه به تنم  

.

بد نیست یکم از احوالاتم تو این ماه مبارک بنویسم:   

.

دهه اول:  

.

تو این دهه چیزی که بیشتر عذابم میده بحث روانیه

همش به خودم میگم که میدونم نمیشه،من نمیتونم

اونقدر فکرم مشغول میشه که وقت نمیکنم گرسنگی رو حس کنم

البته ناگفته نماند که اونقدر تو کل سال کوهانمون رو پر کردیم که با این چیزا از پا در نمیایم

خلاصه تو این دهه کلی از نظر روحی بهم میریزم  

موقع افطار که میشه اونقدر میخورم که تا موقع سحر دل درد دارم. 

من هیچ وقت به اهمیت انگشت اشاره پی نبرده بودم تا اینکه این ماه مبارک من رو با زوایای پنهان این انگشت آشنا کرد.یکی دو ساعتی که میخورم دیگه راه گلوم بسته میشه و چیزی پایین نمیره٬اینجاست که انگشت اشاره به کار میاد و باهاش غذا رو فرو میکنم تو حلقم. 

بازم همین روزاست که من احساس صمیمیت عجیبی با موجود عزیز و محترمی بنام گاو پیدا میکنم.چون به هرحال وقت واسه خوردن کمه و باید الگوی اون عزیزان رو برای هضم غذا مد نظر داشت  

.

.

دهه دوم:  

.

تو این دهه ذخیره غذایی یا همون چربی رو به افول میزاره(البته شما وجود چربی در من رو بشنوید ولی باور نکنید) و ساعت 2 که میشه موتورم شروع به ریپ زدن میکنه و حول و حوش ساعت 4 دیگه سوختی نمیمونه و فقط میتونم بزنم روی سوخت دوم و یه جورایی به خونه برسم البته با چند بار چرت زدن در بین راه

وقتی میرسم خونه میرم تو حالت استند بای.چشمام بازه و تلویزیون میبینم و اتفاقات اطرافم رو رصد میکنم ولی هیچ گونه درکی از اتفاقات ندارم.

یه جورایی فکر میکنم روح شدم آخه مثل امیرحسین تو چندکیلومتری بهشت زهرا،بود و نبودم فرقی نداره.فقط فرق من با امیرحسین اینه که     ولش کن بیخیال 

.  

.

دهه سوم:  

.

تو این دهه دیگه علائم روزه داری به وضوح در چهره ام نمایان میشه

وزنم حدود 5 کیلوگرمی کاهش پیدا میکنه

پای چشمام گود میشه و همچنین سیاه  

دستام میلرزه،بدنم مثل محمد علی کلی در دوران پیری میره روی ویبره

کلا قیافه ام میشه مثل معتادا اونم از نوع تزریقی

چیه؟چرا اونجوری نگام میکنید؟به جون خودم ایدز ندارم اینا عوارض گرسنگیه

مغزم هنگ میکنه و بجای طنز این اراجیف رو از خودش ساطع میکنه 

هرکی ندونه فکر میکنه من از قحطی اومدم

یه چیز دیگه ای که تو این دهه بروز میکنه اینه که تمام افراد دور و برم رو مثل مواد خوراکی میبینم.بسته به جنسیت طرف و میزان گرسنگی اینجانب خوراکی موردنظر میتونه از هلو تا بادمجون تغییر کنه

فقط یه چیزی تو این ماه بهم روحیه میده

اونم شبهای احیاست

چیه فکر کردید من گناهی انجام میدم که بخوام این شبا زار بزنم و طلب بخشش کنم؟

نخیر من از این اتهامات کاملا مبرا هستم

دلیل علاقه من اینه که فردای شب احیا کارها 1 ساعت دیرتر شروع میشه و

این یعنی 1 ساعت خواب بیشتر.به این میگن بهره بردن از احیا   

.

 

پی نوشت:هی بیایید گیر بدید که ماه رمضون خوب نیست.کوچکترین حسنش این بوده که من توان طولانی نوشتن رو نداشتم 

 

پی دعا نوشت:خدایا خداوندا تعداد روزهای ماه رمضان رو هرسال کمتر از سال قبل بفرما 

خدایا خداوندا ما رو هم جزئ گروهی قرار بده که بعلت گرسنه شدن از روزه داری معاف هستن

خدایا خداوندا در ایام ماه مبارک ما رو مثل اصحاب کهف به خواب فرو ببر البت خواب ۲۹ روزه٬دیر نشه واسه عید خواب بمونیم 

 

 

اینم یه په نه په از کمپانی کورش:به طرف میگم از گرسنگی و تشنگی دارم میمیرم.میگه روزه ای؟ 

میگم په نه په تبلیغات تلویزیون واسه کمک به قحطی زدگان سومالی رو دیدم٬پولم واسه کمک نداشتم گفتم اینجوری باهاشون ابراز همدردی کنم 

  

 

 این چند تا پست آخر از من چقدر شبیه تو زاده میشود رو حتما خوندید ولی اونقدر به دلم نشست که نتونستم لینکش رو نزارم.بخوانید و لذت ببرید و برای من دعا کنید

 

 

نظرات 54 + ارسال نظر
هاله بانو دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

خوب به سلامتی من اوووووووووووووول

بزن دست قشنگه رو

ما(ریحانه) دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

روزه داری هم مخت فشار آورده ها کوروش خان...
البته حق داری واقعا روزه تابستونا سخته..فسفر به مغز نمیرسه که بخواد چشمه طنزی تراوش کنه...
البته ما که میدونیم معتادیتو لکی انداختی گردن ماه رمضون که زیر سیبیلی ردش کنی ولی اشکال نداره به حق همین روزا خدا شفات بده!!!!!
ها به رسم خودت هم یه خورده ازت تعریف کنیم که مشقل ذمبه!!!!!! نباشیم!!!!!
خوب نوشتی .. میگم که هر وقت میخوای از خودت بنویسی راحت تر و خنده دار تر مینویسی.پاینده باشی..

فشار آورده شدیدا
طنز چیه حرف زدن معمولی هم یادمون رفته تازه کار رو هم بهش اضافه کن اونم من که باید یه سره فک بزنم
دیگه لو نده اگه بگی منم میگم مواد رو از کی میخرم
ممنون از تعریفت ایشاا... تلافی کنم

هاله بانو دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

عجب کلماتی:
دهد اول: کوهان ٬ گاو
دهه دوم : موتور ٬ استند بای
دهه سوم : محمد علی کلی٬ معتاد٬ ایدز
پی پیشنهاد نوشت: هلیا جونم نمی خوایید یه تجدید نظری بکنید ؟؟؟
(جناب تمدن مدیونید اگه فکر کنید دارم تلافی خندیدن به اون کچله رو در می یارم)

من که نفهمیدم از این کلمات خوشت اومد یا بدت اومد
بچه برو رد کارت اینجا دعوا راه ننداز

هاله بانو دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

راستی کلا مبارکه ....
(از کامنت قبل جا موند)

جا واسه نشستن نیست حالا که دیر رسیده باید سرپا وایسته

کیانا دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

ااااااااااااااااااا
دیدی بازم دیر رسیدم

باید گریه کنی.جرا میخندی؟

ف@طمه دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ http://zarafekocholo2.blogfa.com/

آره منم هی از اولش به آخرش فک میکنم که تموم میشه البته من مریضم که میشم به خوب شدن فک میکنم کلا همه چیو به آخرش فک میکنم راحترم

پس زیاد فکر نکن برو اخرش که شد خبرت میکنم بیایی

کیانا دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:04 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

ق.ن پست قبل : اصنم نمیخام بگی خودم میدنم محمد چی گفتهههههههههه(اینجا چرا ایکون زبون درازی نداره؟؟؟؟؟)

حالا این پست
اول سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
شما کلن همه چیت به غذا وصل میشه نه ؟؟؟؟
دهه اول و دمت که هیچ ولی از دهه سوم که گفتی یمو یاد گارفیلد افتادم ،خیلی شبیهشییییییییییااااااا
دیدی کارتونشو؟؟؟؟؟؟
پ.ن.پ ت باحااااااااااااااال بووود
ببین ماه رمضون رو منم اثرگذاشته دیگه نمیتونم کامنت پربار مث قبل بذارم حیـــــــــــــــــــــــــــــف

ق.ن پست قبل:آره تو گفتی و منم باورم شد(آیکون آدمی که خر نمیشه)
علیییییییییییییییییییییییییییک
نه که شما اصلا غذا نمیخوری
متاسفانه ندیدم بیا تعریف کن.اصلا سی دیش رو بده
قابل نداشت
خداییش حیف شدی شما.ولی خودمونیم قبل ماه رمضون هم بهتر از این نبودیا

کیانا دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

میگم یه چییییییییییییییی
الان چرا اینقد درش نوشتی؟؟؟ الان خاستی مثلن بگی زیاد نوشتی؟؟؟ یعنی الان ما نمیفهمیم کم نوشتی؟؟؟ یعنی الان داری توهین میکنی؟؟؟ نه میخام بدوووووووونم چرا درش نوشتییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(میونید اگه فک کردین اینا همش اثرات گشنگیه هااااااااااا)

من درشت نوشتم؟یا کامپیوترت مورد داره یا چشمات شایدم هر دوتاش
گوشت رو بیار جلو.بین خودمون باشه من از گرسنگش چشمام درست نمیدید فکر کردم اشتباهی درشت میبینموممنون از تذکرت خیر ببینی بچه

کیانا دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

ااااااااااا
باشه سی دیشو بگیر ببین اینقد نااااااااااااازه ...
نبینی از کف ات رفته (آیکون ستاد تبلیغات سی دی های غیرمجاز و بوووووق دار)

من از اولشم میدونستم مشکل از چشا و کامپیوتر من نیس ، بیخود افترا زدیااااا ، حالا بین خودمون که میمونه ولی من اصولن دووس ندارم حرفیو به دوستام نگم باهاشون مث کف دست صااااافم ..دیگه میگم اونام بین خودشون نگه دارن بیرون درز نکنه

من اگه پول داشتم که میرفتم یه غذایی میخوردم و روزه نمیگرفتم
حالا بیا و شکسته نفسی کن.مردم جنبه ندارن که
خب که میخوای به دوستات بگی(آیکن کورش درزگیر)

یلدا نگار دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

سلام
منم قبل شروع ماه رمضان استرس میگیرم هی به خودم دلداری میدم چیزی نیست اما الان دلم نمیخواد تموم بشه..حالا همه اشو نخوندم برای قسمت های بعدی بعدا که خوندم نظر میدم..

سلام
منم دلم برای افطارهاش تنگ میشه
منتظرم

پونه دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:13 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

متاسفانه روزه دام حال نوشتن کامنت ندارم
فقط میتونم با چشمام برات دعا کنم
چون حالش نی لبامو باز و بسته کنم

خسته نباشی بعد ماه مبارک بیا نظر بده این پست حالا حالاها اینجا میمونه و از پست جدید خبری نیست

فرزانه دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:59 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

امسال که گذشت سال دیگه یه صحبتی با خدا میکنم که برای سال بعد بهت فاکس بزنه که روزه نگیری. چرا میخندی خوب به من هر سال خودش فاکس میزنه. هر چی میگم ایمیل بفرست یا اس ام اس قبول نمیکنه. به روش های سنتی اعتقاد داره خوب!
بعدشم بنده خودم مشتری پر و پا قرص سپیده خانوم هستم. ولی بازم یه بار دیگه از رو لینک شما هم میخونمش که شما هم خوشحال شی

به فاکس اعتباری نیست بفرمایید تلفن بزنن
متن ها شون حرف نداره

الهه دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام..
خوندن این پست چقدر بعد از یه روز شلوغ و خستگی زیاد چسبید...این روزا دنبال چیزایی هستم که بتونه منو بخندونه...پستتون منو خندوند...مرسی یه عالمه...
نماز و روزه هاتون قبول باشه

سلام
خوشحالم که نوشته ام باعث خنده تون شده
ممنون و همچنین

دلارام دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

من قبل ماه رمضون برای رسیدنش استرس میگیرم که وااای من نمیتونم ، چقدر سخته و از این حرفا . اما وقتی میاد همه چی تقریبا عادی میشه .
برای دعاتون یه آمین بلند از ته دل

دقیقا منم همین حس رو دارم.خدا خودش توان روزه گرفتن رو میده

یلدا نگار دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ http://http:/yaldanegar.persianblog.ir/

میدونید من هر وقت جدیدا دلم یک زنگ تفریح بخواد میرم اون پست تفسیرایی که برای سفره های افطار نوشتی رو میخونم فکر کن الان چند بار خوندمش !!
اینو خوب گفتی باور کن منم از الان نگران سال اینده ام ..نمیدونم به قول دوستی با این همه غر زدنامون برای روزه..روزه مون چی میشه..من که اخیرا سحری نمیخورم ..افطارم با نی از گلوم میره پایین ..یکم دیگه طول بکشه رو به موتم ولی همینجوری دوست دارم زود تموم نشه ..خوشم اومده...اونی که تو لینک خوندم چن وقت پیش بهم اس ام اس رسیده بود..احتمالا از همین جا خونده شده بود

ممنون از لطفتون.خشحالم که خوشتون اومده
من اگه جای خدا بودم قبول نمیکردم(روزه خودم رو میگما)ولی خدا خیلی بزرگتر از این حرفاست

نسیمه دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

ببین جوون! مطمتنی شما وزن کم می کنم باسکولتون درست کار می ده؟
اگر این ماه یه کم دیگه کش پیدا کنه که شما از در دروازه رد نمی شی

دعاااااااااا

مگه شما وزن زیاد میکنی؟خداییش شدم پوست و استخون

علیرضا دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

این پستو باید حید وب گپ ببینه
تا تو برنامش شرکتش بده
قراره بهترین نوشته درمورد ماه رمضونو تو روزنامه چاپ کنه
(آیکونتزریقاعتمادبنفسکاذب)

من فعلا وقت ندارم بگو با منشیم هماهنگ کنه
(آیکون آدم جوگیر)

دختری که حرفهایش را نمیخوردئ دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com.blogfa.com

آره والله کوروش خان من که کلی کیف کردم از روزه گرفتن

صحبت میکنم برات یه ماه دیگه تمدید بشه

ناهید دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ب.ظ http://nahid2369.blogfa.com

کلا خسته نباشی کوروش خان...
خو من اگه بخوام حساب کنم 40کیلو بودم با 15کیلو کمبود وزن الان باید شده باشم 30کیلو در چند روز آینده میتونین بیاین حلوامو بخورین

کلا سلامت باشید
شما از ریاضی مردود نشدی؟از ۴۰-۱۵=۳۰؟خواهرم میشه ۲۵
شما کلا دیگه وجود خارجی نداری

روشنک سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ http://hasti727.blogfa.com

تو غیر از خوردن و نخوردن تو این ماه مبارک جنبه مثبت و منفی دیگه ای ندیدی بالام جان؟
تقسیم سه دهه ای جالبی بود
پی دعا نوشتت رو من هم هستم :)
و لینک بسیار عالی

چرا کسالت و خواب آلودگی ومهمونی رفتن واسه افطار و.... همهست
ممنون از نظراتت.نظرشما هم بسیار عالی بود

شازده کوچولو سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

با این پستت کلا ثواب روزه هاتو بین ماهایی که خوندیم و خندیدیم تقسیم کردی دیگه؟
آخه کوروش خان برادر من روزه نگیر خوب.

یه خواهش ازتون دارم .
جدا از قضیه طنز این پست توروخدا هیچ وقت این دعا رو نکنید
پی دعا نوشت:
(خدایا خداوندا ما رو هم جزئ گروهی قرار بده که بعلت گرسنه شدن از روزه داری معاف هستن)
کلمات و نوشته ها دارای انرژی هستند و می تونن اتفاق بیوفتن.
از خدای بزرگ می خوام همیشه سالم و سلامت باشید و تا وقتی که به روزه گرفتن معتقدید توانش رو هم داشته باشید

اصلا همه ثوابش واسه شما.قابل نداره
آخه دوست دارم روزه رو(آیکون آدم خالی بند)
فرمایش شما کاملا صحیحه.سلامتی بالاترین نعمته ولی منظور من کسانی بودن که روزه نمیگیرن ولی وقتی بهشون میگی واسه چی نمیگیری میگن من مشکل دارم٬گرسنه ام میشه
برای شما هم آرزوی سلامتی همیشگی دارم

ملکه نیمه شرقی سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ق.ظ http://man-unique.blogfa.com

اینطوری که شما از خوردنتون تعریف کردین والا به خدا این عواقبی که تعریف کردین نباید باشه!! چی کار میکنین مگه؟
فرقتون با امیرحسین چی بود ها؟!! هلیا بانو بیاین از زیر زبونش بکشید ببینید چی میخواست بگه!!
فکر کنم ماه رمضون اونقدری موفق نبوده چون بازم به نسبت پستتون طولانی بود!!
۰۳۷۸۶

من کاری نمیکنم بپرسید روزه چکار میکنه با من
به این سوال حاشیه ایتون جواب نمیدم
جدا؟؟؟؟؟؟؟

فلوت زن سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com

.
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
پس الان توو بدترین حالت ِ ممکن و بدترین شکل و ظاهر ِ ممکن هستی دیگه ، نیز که داریم به پایان ِ دهه ی سوم نزدیک می شیم ؟!! اوه اوه !!!

ببین اینجوری باید به خودت روحیه بدی :
ما یه فامیل داریم اولین روز ِ ماه رمضون که می گذره میگه : اووووووووووووووووووووووووه ، یه روزش گذشت ! همش ۲۹ روز مونده !

سلااااااااام
دقیقا تو بدترین حالت ممکن
دم فامیلتون گرم خیلی باحال گفته

مانے ! سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ق.ظ http://foshar.blogsky.com/

من کلا با متعلقات پنجاه و پنج کیلو وزنمه (با غیر متعلقات ، چیزی حدود هفت کیلو!!)
روزه نگیرم هی جهنم و این جور چیزا می‌یاد تـــو ذهنم ! روزه هم ک می‌گیرم ، عید فطر چهل و هشت کیلو می‌شم (اون هفت کیلو متعلقات رو از دست می‌دم!!)

البته روزه واسه من بازدارنده از منکرات نیست !

پس شما متعلقاتی بودید که رشد کردید
شفاف سازی کنید درباره منکراتتون

سارا سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

هااااااااااااااااااااااااا ینی الان مارو شکل چی میبینی؟؟؟؟؟
ینی الان میخوایی مارو بخوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ینی من دیگه زنده نخواهم بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ینی الان هلیا بانو رو خوردیییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ینی الان نمیشه از فاصله ۱۰متری نزدیکت شد؟؟؟؟؟؟؟
شایدم الان از شدت ضعف تو کماییی هااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟

الان در مرحله ای هستم که سود چشمام از بین رفته و دیگه شما رو نمیبینم
هلیا بانو؟ایشون که ۱ ماه پیش خوردمش مگه ندیدی دیگه پست نمینویسه؟

افشانه سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ http://mahemehri.blogsky.com/

همه ماه رمضون یه طرف؛ اون حال و هوای شب های احیا هم همون طرف .واقعا من دیر سر کار رفت تواین ماه رو دوست دارم!!! تازه ساعت کاری ما ۲ ساعت هم کم شد

تنبل ها یکی یکی دارن خودشون رو نشون میدن

وانیا سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ق.ظ

آخه مورچه چیه که کله پاچه ش باشه؟هان؟؟
براچی روزه میگیری؟خب نگیر

مورچه نبین چه ریزه بخور ببین چه بدمزه ست
خب دوست دارم.تو چکار داری؟والا

دندانپزشک فهیم سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ http://ddsfahim.blogsky.com/

بچه که بودم با اینکه خیلی ضعیف بودم اما روزه رو می گرفتم و نمی ترسیدم از گشنگی و تشنگی.اما هرچی بزرگتر شدم ترسم از روزه داری بیشتر شد و امسال به اوج خودش رسید اما به لطف خدا اصلن تشنه و گرسنه نشدم ولی هرچی اندوخته بودم تلف شد
----------
24 ساعت بهت وقت میدم که لینکم رو درست کنی در غیر اینصورت ازت به رداداگاه بین المللی لاهه شکایت می کنم

خدا رو شکر که تونستی بگیری.قبول باشه
چشششششششششششششم اصلاح شد

فاطمه شمیم یار سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ب.ظ

سلاممم کوروش خان
اولندش قبول باشه...
دومندش آی گفتی...ازاین صداقتت خوشم اومد..
یادمه بچه که بودم... ۳۰ کیلو بودم ها روزه می گرفتم با توجه به فاکتور وزن اشاره شده در پستتون...
القصه وسط دهه دوم دیگه کلا کم می آوردم ولیکن تا آخرش می رفتیم هاا..
کلا اونجا هم تو ذهنمون مثل شما عمل می کردیم البت دهه بندی نه اما به دو نیمه تقسیم می کردیم ماه رمضان رو نیمه اول و نیمه دوم.....
در ضمن توجه کنین من روز آخر دهه آخر مزاحمتون شدم

سلام فاطمه بانو
اولندش مال خودت قبول باشه
دومندش من معروفم به راستگویی اصلا همه بهم میگن کورش صادق
شما از اول اهل ضرب و تقسیم بودیا.شما مراحمی بانو

منجوق سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

با این اوصافی که کردی حتما الان خیلی خوشحالی که
فردا عیده ؟
راستی یه پست راجع به اون تلسکوپهایی که اول ماه رمضون هلال ماه رو ندیدن و ظاهرا ماه تو آسمون بوده
که حالا فردا عیده بنویس با اون حاج آقا هم دوباره مصاحبه کن
عیدت هم مبارک

بله اونقدر خوشحالم که میخوام داد بزنم
جنجال درست نکن الکی.اصلا هم ماهی درکار نبوده.من حوصله روزه قضا گرفتن ندارم
عید شما هم مبارک و باقی قضایا

سمیرا سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

تقریبا همدردیم در احوالات دهه های ماه رمضان..اما از روز عید فطر نگفتی که من اونقدر خوشحالم توش که انگار فتح خیبر کردم و از روز بعدش دوباره می افتیم روی دور پرخوری..ولی خدائیش من بیشتر از معنویاتش واسه این معده بدبخت خوشحالم که یک ماه از آسیاب کردن راحت میشه

کاش زودتر این رو مینوشتم تا یه سایت راه بندازیم واسه ابراز همدردی
بدبخت معده هامون

تلاش سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ب.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

میگم عیدت مبارک..
خدایی حق داری روزا خیلی طولانی بودن امسال من که به زور گرفتم..
ولی خدا توفیق و سلامتی بده هرسال بگیریم..
از مریضی که بهتره..

عید شما هم مبارک
طاعات قبول حق
ایشاا...

گــل گیســـو سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ http://gol-gisoo.blogsky.com/

و بالاخره تموم شد این ماه...
امیدوارم تمام دعا هاتون مستجاب بشه...

مامانم تو تلویزیون شنیده بود عسل طبیعی خوبه واسه افطار بخوریم با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه فروشنده میگه:شمام عسل میخواین!؟ میگم ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ ما دو تا زنبوریم اومدیم استخدام شیم

پیشاپیش عیدتون مبارک!

بله تموم شد ولی منم تموم شدم دیگه

عید شما هم مبارک

مانے ! سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

منکرات شفاف‌سازی بشه ، چشم و گوش امثال شما باز می‌شه :دی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام داش کورش
عید رو بهتون تبریک میگم
امیدوارم که برای تعطیلات تون برنامه شما نداشته باشین

من مرده این خلوص نیت تو واسه روزه گرفتنم
جون تو شک نکن که این اعمال خالصانه و در راه رضای خدات یک جا میره آسمون هفتم و برات همونجا ثبت میشه

چرا اینقدر خودتو آزار میدی
خو نگیر خیال راحت

مث همه تهرونیایی که معده درد دان
من موندم تو این ماه رمضون چند نفر از تهرونیا روزه گرفتن
تو خیابونا که فقط ملت در حال خوردن بودن دم افطار هم همونا بیشتر از روزه دارا دنبال افطاری مفت بودن
خدایا توبه

لینک باحالی بود مث خودت
دمت گرم

مامانگار سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام کورش خان..
....پستهاتونو خیلی دوست دارم....چون یه جورایی بی پرده حرف دلت رو میزنی...ساده و صمیمی و البته باطنز...
...امیدوارم سال آینده خداوند معذوریت یک عده..از جمله شما رو از روزه گرفتن وحی کنه...
...عیدتون مبارک...

محدثه سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

خوبه فقط سه دهه بود!
وگرنه چه زجری میکشیدی شما!!!!!

عیدت مبارککککک!!!!

پ نه پ ت خیلی باحال بود!

علی لرستانی چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ http://alilorestani.persianblog.ir/

به قول آقا: آورین...آورین
برای ما که هر سه دهه اش مثه هم بود

رهگذر چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ http://mario22.blogfa.com/

عید اومد! عید اومد! اتفاقا غذای این روز حسابی گوشت شد و به تن ما چسبید! ولی این خیلی خوبه که تو در تمام طول سال این طور خالصانه به فکر عبادات سال بعدی و خودت رو براش آماده می کنی!!!!!
یه سوال! کیامهر فیلی شده؟

عاطفه چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ب.ظ

عیدشوما مبارک دادا کوروش..
بالاخره من زنده بودم و تموم شدن ماه رمضون رو دیدم:دی
من که امسال به جز سه چهارباری که مجبور شدم از خونه بیرون نرفتم.. یعنی جوونشو نداشتم..
یادمه پارسال که میرفتم دانشکده به اون درختایی که ریشه شون توآبه حسودیم میشد.. هی میگفتم خوش به حالتون.. کاش من جای شماها بودم.. کوفتتون بشه!!
چی میشدلااقل میذاشتن آب بخوریم؟!

سپیده چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ http://SETARESEPIDEASHK.PERSIANBLOG.IR

دهه سوم خطرناک شده بودید ... احیانا جنس نسوان رو هلو میبینید دیگه نه ؟ بادمجون که معقول نیست :)

مرسی از لینکتون خط خطی های ما کجا و دل نوشته های شما کجا !
تا باشه از دوستان

کاغذ کاهی(نازگل) پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ب.ظ http://kooche2.blogfa.com/

اوه اوه مثلا توان طولانی نوشتن نداشتی ؟؟!

دهه اول و دومت رو شدیدا درک میکنم !
فقط بی زحمت تفاوت خودتون و امیرحسین رو به صورت ش
فاف بیان کنید !!!
از برکت شبهای قدرتون به ما هم کمی ارزانی بفرمایید ! زیاد بهره بردید والا ....

آرزو بانو جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ http://anahita718.persianblog.ir/

این په نه په باحال بود.ولی این همه سختی کشیدی آقا کورش التماس دعا امیدوارم هر چی از خدا می خوای بهت بده.

ری را جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ب.ظ http://narenjestaan.persinblog.ir

قلم شیرینی دارید

شیوا شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ق.ظ http://shiva.blogsky.com

خدادرو شکر که حال زیاد نوشتن و نداشتی
اگر داشتی چقد می نوشتی

تلاش شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ب.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

می گم ماه رمضان که تموم شد..
هنوز حالت خوب نشده آپ کنی؟...
وب کیامهر رو هم که پوکوندن..

بهنام شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلاااااام داش کورش گللللللل
حالت چطوره؟ خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
من که کلآ خیلی با این ماه رمضون حال کردم!(البته حال های عرفانی و اینا منظورمه هاااا) چون دائم تو مسافرت بودم و کلی خوش گذشت اصلنم گرسنگی بهم فشار نیاورد حتی بعضی شبها میشد که ساعت 11 افطار میکردم!!!!!!! البته احتمال داره این به خاطر ظرفیت بالای کوهان اینجانب باشه!!!

ری را شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

پست سفارشیتون و خوندم
ممنون از معرفی سپیده عزیز

نسیمه شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

یه پست دارم دوست داشتی لینک بده برای جوگیریاته

نیما شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ب.ظ

کوروش بیا اینجا ! کوروش برو اونجا !
این آیکون فقط واسه جو اضافی بود !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد