حواست به....ت باشه
خیلی وقت بود نتونسته بودم اینجا مطلبی بنویسم.پست های اخیرم هم شده عکس
ولی امروز مطلبی رو خوندم که حسابی فکرم رو مشغول کرد
ما مسئولینی داریم که اینقدر به فکر ما هستن
حتی اومدن واسه این امر مهم،به فوریت یه طرح رای دادن بعد من اصلا یادی از اینهمه تلاش نکردم
اگه میخواهید بدونید موضوع چیه اول این لینک رو بخونید بعد برید ادامه مطلب
دوگانه
اول
از همه دوستانی که لطف کردند و تولد دخترمون رو به من و هلیا بانو تبریک گفتند تشکر میکنم
رسم ادب این بود که تک تک از دوستان تشکر میکردم ولی باور بفرمایید این روزا اصلا فرصت سر خاراندن ندارم
ایشاا... سر فرصت به وظیفه ام عمل خواهم کرد
باز هم ممنون از وجودتان و از اینهمه لطف و محبت تان
دوم
امروز روز تولد عزیزترین شخص زندگیمه
تولد کسی که اگه نبود خیلی چیزایی که الان دارم رو نداشتم
اگه نبود الان نمیتونستم لفظ دخترم رو استفاده کنم
امروز تولد هلیا بانوست
درسته که بچه شیرینه ولی این شیرینی بدون وجود همسری خوب و نازنین مثل هلیا طعمی نداره
هلیا جان تولدت مبارک
ممنون بخاطر همه خوبیهات
فرشته آسمونی
امروز از صبح روی ابرهام
دقیقا از ساعت 9:40
خدایا ازت ممنونم که یکی از بهترین نعمت هات رو بهم دادی
لذت پدر شدن
اول از خدا ممنونم
بعد از هلیا بانو
از خدا ممنونم که در پنجمین سالگرد ازدواجمون لطفش رو بر من تموم کرد
ممنونم ازش که 9 ماه سخت رو تحمل کرد
تحمل کرد و خم به ابرو نیاورد
الان چند دقیقه است که رسیدم خونه
از صبح کنار دخترم بودم
باید بگم که دلم براش یه ذره شده و نمیدونم تا صبح چکار کنم
همه تون میدونید که من کلا تو نوشتن تنبلم
تو این مدت تصمیم داشتم واسه دخترم بنویسم ولی تعداد نوشته هام خیلی کم شد
هلیا بانو هم تصمیم من رو داشت ولی عذر ایشون موجه تر از من_
