سلامم کوروش خان جوان اول که دیدم شوکه شدم..میدونی از چی..از کوتاهی عجیب و غریب پست...بعدکه رفتم لینک مربوطه دیدم نه ببا اون طرف جبران شده میگم شما خسته نشی این پست اینقده طولانی رو گذاشتی...
سلام خانوم معلم بالاخره گفتم اونجا توضیح داده من دیگه زیاد حرف نزنم ایشاا... به موقع جبران مکنم سلامت باشی خیالت راحت من خسته نمیشم با پاکفوم مینویسم
چیه مگه؟ الان گیرش کجاست؟الان اصن تو چی میگی وطن فروش حالا حذفش کردن که کردن، حالا ما که داستان پتروس رو خوندیم چی شد که حالا بچه های ما نخونن اون اتفاق نادر نمی افته؟ بعدشم مگه دیا قلی چیش کمتر از اجنبیه؟دفعه ی اخرت باشه به تدوینگرای کتب دسی گیر میدیا. بعدشم من اون لینک و نخوندم. مگه بیکارم. همین دوخط تورو که خوندم برو خدا رو شکر کن
خداییش من موندم تو توی کدوم دانشگاه درس میخونی اصلا کدوم دانشگاهی تو رو قبول کرده خداییش متوجه نشدی من تعریف کردم لینک رو نخوندی؟بچه برو قشنگ بخون درسات رو هم همینطوری سرسری میخونی دیگه که همیشه لنگ میزنی
khob man alan ba gishiamo linko faqat ye did zadam!
vali khodaiysh nafahmidam k az che zavieiy negah kardi daiy!
movafeq? mokhalef?!
bayad ba PC biam linko bekhunam! intory nemishe! :/
من از زاویه ۶۰ درجه شمال غربی به قضیه نگاه کردم فکر کنم تو هم توی دانشگاه جزیره درس میخونیا بله بیا ببینم میتونی بفهمی جریان چیه؟خداییش منو نا امید نکن
دوباره سلامم راستی مهندس جان.. تو اصلا درس و مشقت رو نوشتی نشستی پای نت؟(برگرفته از عرایض خودت ) یه چرخ وبلاگ فرزانه و اینجانب بزنی روشن تر میشی
سلام عرضم حضورتون الان دیگه مثل دوران قدیم نیست که شما مدرسه میرفتید الان تکالیف درسی خیلی کم شده و به اصطلاح بچه میرن مدرسه واسه پیک نیک از من به شما نصیحت زیاد به حرفای اون خانومه گوش نکن
بعله! بعله! خب راستش من به اون نکته ای که اشاره شده بود که چرا پطرس از چوبی چیزی به جای انگشتش استفاده نکرده بود،خیلی فکر کرده بودم!!! (آیکون یه شخصیت متفکر!) بعدشم چه سوتی ضایعی دادن واقعا! :| جواب خود آبادانیارو چی میخوان بدن؟!!! :| اون بچه ای که تو آبادان زندگی میکنه ،نمیگه اینجا کوهش جا بود؟! نه! واقعا!!!
خوب اینکه خیلی واضحه چون چوب دم دستش نبوده بعدشم یه دلیل دیگه هم داره که نمیگم تا بمونی تو کفش حتما کوه داشته اونموقع.عراقیا بردنش
سلام دوباره وای رو سیاه برادر .. من ظهر یادم رفت لینک رو بخونم شرمنده ذهنم منحرف شده .. الان که رفتم لینک روخوندم متوجه شدم واقعا آرش میرزا رو ندیدی... ولی من همون پترس رو می خوام می تونی صحبت کنی هممونو بذارن؟
سلام ممنون از حضور مجددتون و دقت نظرتون.خوشحالم که سلامت خودم رو به ملت وبلاگ پرور ثابت کردم نمیدونم واسه چی از پترس خوشت میاد.واقعا نمیدونم!!! راستی منظورت از روسیاه برادر چی بود؟منظورت اینه که من برادرتونم و روم سیاهه؟یا اینکه روی برادرتون سیاهه یا اینکه خودتون سیاهید؟که این آخری ربطی به پست من نداره حتما تو آفتاب موندید یا بصورت مادرزاد اینجوری هستید
برای آدمهای شریفی که روزهای جنگ از خودگذشتگی داشتند بسیار احترام قائلم اما بعضی چیزها واقعا برایم عجیب و غریب است . مثلا همین داستانها (و شاید واقعیات) که بعد از این همه سال بیان میشوند . پتروس افسانه بود درست ... اما خب نمیدانم بعضی از این روایات را نمیتوانم قبول کنم ، نه اینکه بگویم دروغ است ، اما خب فکر میکنم اهداف دیگری پشت این ماجراهاست ...
دلارام بانو زیاد هم عجیب نیست ما معمولا غریب پرستیم.همون مثلی که میگه مرغ همسایه غازه اتفاقاتی تو جنگ افتاده که اینا پیشش هیچی نیست
برادر، من یه سوال فنی دارم. این لوگوی اذربایجان و کجا گذاشتیم؟ میخام برش دارم و یه لوگوی دیگه بزارم بعد نمیدونم چیو باید پاک کنم توی تنظیمات؟خلاصه ما یه همچین ادم الزایمری ای هستیم
میگم کلا ناف تو رو با سوال بریدنا وقتی هم به دنیا اومدی از پرستاره داشتی میپرسیدی واسه چی داری منو سر وته میکنی؟واسه چی میزنی؟ همون جایی که گذاشتیش میری برش میداری یکم فکر کن یادت میاد.این روشیه واسه بهبود آلزایمر
سلام چه جالب. من اولین بار بود اسمشو میشنیدم احساس شرم میکنم :( حالا شما که میگی پطروس. من یه سوال دیگه مطرح میکنم. شما اینو مقایسه کن با اون شخصی که 2500سال پیش توی جنگ ماراتن برای یونانیها اون همه دوید اونا چه برخوردی باهاش کردن؟ اینا چه برخوردی با یه همچین شخصیتی میکنن
سلام حرف حساب جواب نداره جون من بگو چکار کردن.من طاقتش رو رو دارم.بگو با آقای ماراتن چکار کردن
اگه منظورتو درست فهمیده باشم از من خواستی که بگم ماراتن چکار کرد؟! یا یونانیا واسه اون آدم چکار کردن آره؟!! اون آدم که اسمش ماراتن نبود اما اون محلی که اون جنگ بین ایران و یونان در گرفت و یونان پیروز شد در محل ماراتن بود توی اون جنگ ایرانیا داشتن مخفیانه به یونان نزدیک میشدن که یه نفر که ظاهرا چوپان بوده اونارو میبینه و مسافت زیادی رو میدوئه و میره به مرزباناشون خبرمیده و ظاهرا بعدشم میمیره از بس دویده بوده! این دوی ماراتن هم که هرساله برگزار میشه برای بزرگداشت اون آدم به این اسم گذاشته شده
سلام. من بچه جنویم.اهل همون سرزمینی که دریاقلی نجاتش داد.دریاقلی برای ما جنوبیا،یک اسطوره بود.هرچند مردم بقیه شهرها،نمیدونستن کی بود و چه کرد.همونجور که نمیدونستن حسن امیدزاده در شمال چه کرد.همانطور که ... خیلی خوشجالم که سایرین بدونن،این مرد دلاور، که حتی مزارش هم در تهرانه،برای ما نشونه همین مردمی بود که در خاکشون موندن تا بقیه تلف نشن
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
... برادر شهید دریا قلی سورانی ...
مادر راضی نیستم اینقدر اعصاب خودت رو خورد کنی.میخوای پاکش کنم؟
سلام
کسی بیاد و چی؟!
چیزی جاییت گیر کرده دادا؟!
سلام
تو بیا بهت حضوری میگم بچه
چه خوب که نوشتیش من که نمیشناختمش شاید تا امیر بره کلاس ششم هم نمیفهمیدم این آدم وجود داشته
خدا رو شکر یکی متوجه شد من چی گفتم
سلام
آقا کوروش تازگی آرش میرزا را دیده ای آیا؟
کمکی از دست ما بر میاد برادر؟
سلام
من تازگی ها خودم رو هم ندیدم چه برسه به آرش میرزا
بله یه شماره حساب واسه واریز کمکهاتون اعلام میکنم
یه چیزی نوشتین کورش خان که نمیشه به هیچیش گیر داد...
خدا بیامرزدش
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
چرا میشه یه چیزی گفت ، متاسفم برای خودمون :)
منم برات متاسفم
سلامم کوروش خان جوان
اول که دیدم شوکه شدم..میدونی از چی..از کوتاهی عجیب و غریب پست...بعدکه رفتم لینک مربوطه دیدم نه ببا اون طرف جبران شده
میگم شما خسته نشی این پست اینقده طولانی رو گذاشتی...
سلام خانوم معلم
بالاخره گفتم اونجا توضیح داده من دیگه زیاد حرف نزنم ایشاا... به موقع جبران مکنم
سلامت باشی خیالت راحت من خسته نمیشم با پاکفوم مینویسم
چیه مگه؟
الان گیرش کجاست؟الان اصن تو چی میگی وطن فروش
حالا حذفش کردن که کردن، حالا ما که داستان پتروس رو خوندیم چی شد که حالا بچه های ما نخونن اون اتفاق نادر نمی افته؟
بعدشم مگه دیا قلی چیش کمتر از اجنبیه؟دفعه ی اخرت باشه به تدوینگرای کتب دسی گیر میدیا.
بعدشم من اون لینک و نخوندم. مگه بیکارم. همین دوخط تورو که خوندم برو خدا رو شکر کن
خداییش من موندم تو توی کدوم دانشگاه درس میخونی
اصلا کدوم دانشگاهی تو رو قبول کرده
خداییش متوجه نشدی من تعریف کردم
لینک رو نخوندی؟بچه برو قشنگ بخون
درسات رو هم همینطوری سرسری میخونی دیگه که همیشه لنگ میزنی
khob man alan ba gishiamo linko faqat ye did zadam! vali khodaiysh nafahmidam k az che zavieiy negah kardi daiy! movafeq? mokhalef?! bayad ba PC biam linko bekhunam! intory nemishe! :/
من از زاویه ۶۰ درجه شمال غربی به قضیه نگاه کردم
فکر کنم تو هم توی دانشگاه جزیره درس میخونیا
بله بیا ببینم میتونی بفهمی جریان چیه؟خداییش منو نا امید نکن
دوباره سلامم
راستی مهندس جان.. تو اصلا درس و مشقت رو نوشتی نشستی پای نت؟(برگرفته از عرایض خودت )
یه چرخ وبلاگ فرزانه و اینجانب بزنی روشن تر میشی
سلام
عرضم حضورتون الان دیگه مثل دوران قدیم نیست که شما مدرسه میرفتید
الان تکالیف درسی خیلی کم شده و به اصطلاح بچه میرن مدرسه واسه پیک نیک
از من به شما نصیحت زیاد به حرفای اون خانومه گوش نکن
الان اومدم بگم منم متاسفم کوروش خان! واسه همون چیزی ک شما هم متاسفید!
یا ابلفضل!!
منکه واسه چیزی متاسف نیستم٬هستم؟
مگه میخوای وزنه بزنی میگی یا ابلفضل؟
میگما...ما دلمون میخواد شما یکم زود ب زود پست بدارید
با تشکرات
خیلی ممنون از لطفتون
حتما
باور کن فهمیده بودم!
این جزیره ی ناشناخته منو به انحراف کشوند!!!
جزیره!!
آخه واسه چی عقلت رو میدی دست اون بچه؟اون اگه عقل داشت که...
بعله! بعله!
خب راستش من به اون نکته ای که اشاره شده بود که چرا پطرس از چوبی چیزی به جای انگشتش استفاده نکرده بود،خیلی فکر کرده بودم!!! (آیکون یه شخصیت متفکر!)
بعدشم چه سوتی ضایعی دادن واقعا! :|
جواب خود آبادانیارو چی میخوان بدن؟!!! :|
اون بچه ای که تو آبادان زندگی میکنه
،نمیگه اینجا کوهش جا بود؟! نه! واقعا!!!
خوب اینکه خیلی واضحه چون چوب دم دستش نبوده بعدشم یه دلیل دیگه هم داره که نمیگم تا بمونی تو کفش
حتما کوه داشته اونموقع.عراقیا بردنش
سلام
دوباره وای رو سیاه برادر .. من ظهر یادم رفت لینک رو بخونم شرمنده ذهنم منحرف شده .. الان که رفتم لینک روخوندم متوجه شدم واقعا آرش میرزا رو ندیدی...
ولی من همون پترس رو می خوام می تونی صحبت کنی هممونو بذارن؟
سلام
ممنون از حضور مجددتون و دقت نظرتون.خوشحالم که سلامت خودم رو به ملت وبلاگ پرور ثابت کردم
نمیدونم واسه چی از پترس خوشت میاد.واقعا نمیدونم!!!
راستی منظورت از روسیاه برادر چی بود؟منظورت اینه که من برادرتونم و روم سیاهه؟یا اینکه روی برادرتون سیاهه یا اینکه خودتون سیاهید؟که این آخری ربطی به پست من نداره حتما تو آفتاب موندید یا بصورت مادرزاد اینجوری هستید
برای آدمهای شریفی که روزهای جنگ از خودگذشتگی داشتند بسیار احترام قائلم اما بعضی چیزها واقعا برایم عجیب و غریب است . مثلا همین داستانها (و شاید واقعیات) که بعد از این همه سال بیان میشوند .
پتروس افسانه بود درست ... اما خب نمیدانم بعضی از این روایات را نمیتوانم قبول کنم ، نه اینکه بگویم دروغ است ، اما خب فکر میکنم اهداف دیگری پشت این ماجراهاست ...
دلارام بانو زیاد هم عجیب نیست
ما معمولا غریب پرستیم.همون مثلی که میگه مرغ همسایه غازه
اتفاقاتی تو جنگ افتاده که اینا پیشش هیچی نیست
خدا بیامرزتش
نمیدونم چرا دلم واسش سوخت
خدا ما رو هم بیامرزه
باید برای خودمون دلمون بسوزه(منظور خودمه)
برادر، من یه سوال فنی دارم. این لوگوی اذربایجان و کجا گذاشتیم؟ میخام برش دارم و یه لوگوی دیگه بزارم بعد نمیدونم چیو باید پاک کنم توی تنظیمات؟خلاصه ما یه همچین ادم الزایمری ای هستیم
میگم کلا ناف تو رو با سوال بریدنا
وقتی هم به دنیا اومدی از پرستاره داشتی میپرسیدی واسه چی داری منو سر وته میکنی؟واسه چی میزنی؟
همون جایی که گذاشتیش میری برش میداری
یکم فکر کن یادت میاد.این روشیه واسه بهبود آلزایمر
خب راست حسینی بگو خودم هم یادم رفته وگرنه تا الان بر میداشتم این لوگو رو دیگه
حدس زدم تو هم یادت رفته باشه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
سلام
چه جالب. من اولین بار بود اسمشو میشنیدم احساس شرم میکنم :( حالا شما که میگی پطروس. من یه سوال دیگه مطرح میکنم. شما اینو مقایسه کن با اون شخصی که 2500سال پیش توی جنگ ماراتن برای یونانیها اون همه دوید اونا چه برخوردی باهاش کردن؟ اینا چه برخوردی با یه همچین شخصیتی میکنن
سلام
حرف حساب جواب نداره
جون من بگو چکار کردن.من طاقتش رو رو دارم.بگو با آقای ماراتن چکار کردن
ممنون کوروش خان جان..بابت
کار زیباتون...منم از ایشون
چیزی نمی دونستم....
دمتون گرم............
یاحق...
خواهش میکنم ولی من کاری نکردم که یکی دیگه رکاب زده
چه جالب
راضی نیستم اینقدر احساسات به خرج بدی
وای جای بسی خوشحالیست که چشم ما به پست کوروش خان روشن شد ممنون از اطلاع رسانیتان اما جای پطروس هم خالی
ممنون از لطفتون
جای ایشون که حسابی خالیه مراقب باشید سیل نبرتتون
نمیدونستم ممنون از معرفی این شخصیت
شما شکسته نفسی میکنی.میشناختیشون نمیخوای ریا بشه
اگه منظورتو درست فهمیده باشم از من خواستی که بگم ماراتن چکار کرد؟! یا یونانیا واسه اون آدم چکار کردن آره؟!! اون آدم که اسمش ماراتن نبود اما اون محلی که اون جنگ بین ایران و یونان در گرفت و یونان پیروز شد در محل ماراتن بود توی اون جنگ ایرانیا داشتن مخفیانه به یونان نزدیک میشدن که یه نفر که ظاهرا چوپان بوده اونارو میبینه و مسافت زیادی رو میدوئه و میره به مرزباناشون خبرمیده و ظاهرا بعدشم میمیره از بس دویده بوده! این دوی ماراتن هم که هرساله برگزار میشه برای بزرگداشت اون آدم به این اسم گذاشته شده
سلام.
من بچه جنویم.اهل همون سرزمینی که دریاقلی نجاتش داد.دریاقلی برای ما جنوبیا،یک اسطوره بود.هرچند مردم بقیه شهرها،نمیدونستن کی بود و چه کرد.همونجور که نمیدونستن حسن امیدزاده در شمال چه کرد.همانطور که ...
خیلی خوشجالم که سایرین بدونن،این مرد دلاور، که حتی مزارش هم در تهرانه،برای ما نشونه همین مردمی بود که در خاکشون موندن تا بقیه تلف نشن