مقصر کیه؟

 

تو این چند وقت به امور مختلفی رسیدگی کردم

و درباره خیلی از معضلات مطلب نوشتم که

بحمدالله همشون هم حل شدن

همین دو سه روز پیش یکی از حیوانات گرام

به خوابمون اومد و گفت من رو حلال نمیکنه

گفتم:چرا؟

گفت:آخه تو اصلا به ما اهمیتی نمیدی و اصلا فاجعه

باغ وحش تهران رو بررسی نکردی و از حقوق ما دفاع نکردی

یکم که دقت کردم دیدم یه حیونه که  راه راهه مشکی داره

گوره خر چیه بابا،ببر بود

 

 

 

 

 

 

ولی خیلی بی حال و بی جون.ناسلامتی ما ببر از نزدیک دیدیم

واسه خودش ابهتی داره وقتی از نزدیک میبینیش از ترس ....

ولی این بیشتر شبیه گربه بود البته نه گربه های فربه تهران

حالا فهمیدم داستان چیه

داستان همون ببری که از روسیه گرفتیم و میخواستیم

نسل ببر مازندران رو احیا کنیم ولی اگه خدا یاری کنه

ببر سیبری رو هم منقرض می کنیم،ما میتونیم

حالا که این ببر بنده خدا مرده 100 تا ننه بابا پیدا کرده

و الان فرستادنش آزمایشگاه تا بفهمند علت مرگ چی بوده

چند تا فرضیه مطرح شده که من واسه اینکه دینم رو به این 

موجود ملوس ادا کرده باشم یه بررسی اجمالی رو اون فرضیه ها میکنم

 

 

1-آلودگی هوا:  

 

روز اول که این موجود مفلوک رو از روسها تحویل گرفتیم

(کار به این ندارم که چقدر پول بابتش هاپولی شد)

قرار شد ببریمش جنگلهای مازندران

نمیدونم چطور از تهران سر دراورد

شایدم تو جنگل مازندران نمیشد ازش پول دراورد ولی تو باغ وحش تهران چرا

پول هم که از نون شب واجبتره

اصلا توجه نکردن که د.و.ل.ت محترم داره ما رو هم از تهران بیرون میکنه

حالا نمیگید این ببر رو که دارید میارید تهران وقتی

این امکانات رو ببینه چطور حاضر میشه بره جنگل؟

چرا اینقدر رو دست د.و.ل.ت خرج میزارید؟

حالا باید بهش خونه بده،وام بده،ماشین بده شاید راضی بشه بره

واسه ما که پول ندادید ولی واسه این حیوون پول خرج شده

پس یه چند روزی تهران رو تعطیل میکردید تا آلودگی کم بشه

مگه ماسک چنده؟رنگش مشکل داشت؟

خب سبز نمیگرفتید

ماسک شکلش بدآموزی داشت؟

ای بابا چقدر منحرفید،همین فکرها رو کردید که کشتیدش

 

 

-گوشت الاغ: 

 

یکی دیگه از دلایلی که اعلام شد استفاده از گوشت الاغ بود

حالا بنده خدا رو آوردید تو تهران عیب نداره

چرا تو راه بردیدش رستوران؟

حداقل واسش غذا از خونه میبردید یا دور هم

یه نیمرویی چیزی میزدید تو رگ

حتما باید تو رستوران بین راهی میرفتید تا گوشت خر ببخشید الاغ بدن به خوردش

این درست که ما عادت کردیم ولی اون گناه داره

بدنش به این چیزا سازگار نیست اونجا مسئولین مثل مسئولین ما دل رحم نیستن

 بی رحمند،شکار زنده میندازن تو قفس تا حیوون بخوره

 

 

3-خودکشی: 

 

ببر رو برداشتید از کشوری که پر از بی ناموسیه

و یه عالمه تصاویر زیبا و مهییج رو هر روزنظاره گره

آوردید تو قفسی که فقط مردهای سیبیل کلفت و

 احیانا بچه مدرسه ای های حیوان آزار میبینه

خود شما بودید خودکشی نمیکردید؟

لااقل 2 روز برش میداشتید میبردید شمال یه ویلا با....

هم یه آب و هوایی عوض میکرد و روحیه اش عوض میشد

هم از آلودگیه هوا دور بود

 

 

4-مشمشه: 

 

حنما میدونید که مشمشه همون ایدز گربه سانانه

من شرمم میاد درباره این موضوع صحبت کنم ولی

واسه روشنگری لازمه

شما که ببر آوردید باید از قشرتحصیل کرده میاوردید تا

2واحد تنظیم خانواده پاس کرده باشه و بدونه که چجوری آلوده نشه

درسته که تعداد فرزندان رو بیخیال شدیم و دیگه محدودیتی نیست و

میتونید تخت گاز برید ولی اینجوری که دیگه نه

حواستون باشه به سلامتیتون

حالا چند روزیه که درباغ وحش رو بستن و دارند رو حیوونا آزمایش میکنند

تا بفهمن دیگه کدوم حیوونی بی ناموسی کرده

گفتم از این بلاد کفر حیوون میارید مراقب باشید

مخصوصا از این روسها؛ببر بی حیا،مگه خودت خواهر و مادر نداری؟

فکر کردی اینجا هم مثل مملکت خودته که هرکاری دلت خواست بکنی؟

نه بابا اینجا صاحاب داره

شاید بگید این بنده خدا از مادرش گرفته

من بعید میدونم چون در اونصورت نباید به این سن وسال میرسید

بفرض اینکه از مادرش گرفته باشه،نباید یه تحقیقی درباره خانواده اش بکنن؟

ببینن مادرش کی بوده،پدرش (یا پدرهاش) کی بوده

البته شاید هم معتاد بوده و رقیبانش تو باغ وحش بهش سرنگ آلوده دادن

ولی من دیده بودمش اون از اون بی ناموسا بود

حالا شما با جمع آوری خیابونیا مخالفت کنید

بیا اینم عاقبتش

 

 

5-قتل: 

 

اینم خیلی محتمله

اصلا چرا ببر نر مرده اونوقت ببر ماده سرومرو گنده ست؟

امان از این زنا(زنها نه زنا)

من میگم این حیوونای خارجی ندیده باغ وحش نشستن زیرپای

این ببره سیبری تا سر شوهره رو زیر آب کنه و بلهههههه

پس نیاز به تحقیق بیشتری هست

بهتر بود قبل از ورودش به باغ وحش یه تست مننژیت

هم ازش میگرفتن تا بعدا شبهه ایجاد نشه

درپایان لازمه بگم من از باغ وحش نیومدم

یعنی سمتی اونجا ندارم و فقط واسه روشنگری اینا رو گفتم

و اینکه بدونید تقصیر خودش بود که مرد

میخواست نمیره حالا که مرد به درک

 

 

پی آگاهی نوشت:ای بلاد کفر و غیر کفر بدانید وآگاه باشید

که اگه اومدیم التماس کردیم و حتی به پاتون هم افتادیم

هیچ نوع جونور،لوح،کتیبه،عتیقه،نون خشک،دمپایی پاره و...

به ماندید ما اگه ببخشیدا ببخشیدا عرضه داشتیم خودمون نگهشون میداشتیم

پس حداقل شما نگه دارید ما پول میدیم میاییم نگاه میکنیم

 

 

پی دل آب انداز نوشت:امشب کیا و مهربان خونه ما تشریف دارند

اینو گفتم که فقط دلتون بسوزه و هیچ گونه قصد و غرضی نداشتم 

 

 

نظرات 59 + ارسال نظر
رها بانو پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:32 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلااااااااااااام
وای خیلی باحال نوشتی کوروش جان ...
به خصوص اون مشمشه رو !!!

مامانم انگار که یکی از عزیزاشو از دست داده هی راه میره میگه طفلی ببره ! خیلی دلم براش میسوزه !
نمیدونم والا اگه من جای اون ببره می مردم مامانم انقدر دلش می سوخت !!!

پی دل آب انداز نوشت : خوش به حالتون ... امیدوارم که خوش گذشته باشه ... جمعتونم همیشه جمع باشه ...

سلااام
قابل نداشت
مشمشه؟؟!!!این دیگه چیه؟
خدا نکنه بابا جون مادرا به بچشون بنده
شما هم خوش باشید همیشه

رها بانو پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

به به !
اول هم که شدم !

مبارکتون باشه خواهر

کیامهر پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://javgiriat.blogsky.com/

دمتون گرم آقا
خیلی خوب نوشتید
دست شما درد نکنه
انصافا دارید تو طنز یکه تازی می کنی
من از اون قسمت رستوران تو راهی خیلی خوشم اومد
پی دل آب انداز نوشتتون هم خوب بود
خوش به حالتون با این رفقای زاقارتتون

مخلصیم برادر
بابا ما شاگرد شماییم
اون رستورانه یادته باهم رفتیم میگفتی غذاش خوب بود؟اونم توراهی بود
به رفقای ماگیر ندی بینم

پونه پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

اولا به به کورش جان آپ فرمودن
بعدشم.فکر کردی این ببر مازندران به هر کسی میده....منظورم قلمروش بود !!!!!
اون از اینکه به ببر مازندران ندادنش خود کشی کرده

بعدترشم چرا مهمون دعوت میکنی تو این یارانه بازاری ..؟؟ حالا دعوت کردی چرا تابلو میای خبر میدی ؟؟که چی ؟؟؟دل مارو آب کنی ؟؟؟
ای بابا ما اگه شانس داشتیم؟؟؟ یکی هم مارو شام دعوت میکرد..هییییییییییییییییی روزگار

من به ببر میزندران وکلا هیچکی توهین نمیکنم ولی خب خودش بی آبرویی کرده
خب شمت هم نشریف بیارید
مهمونایه ما خودشون غذاشون رو میارن

بهنام پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام/ من که فکر میکنم علت مردنش همون خودکشی بوده که گفتی! والله!!! شکل ماسک رو هم خوب اومدی!!!!
آقا این یارانه ها رو رفتی گرفتی باهاش پارتی راه انداختی؟ با پول امام زمان؟؟؟؟؟؟!
سلام گرم ما رو هم به داداش کیا و مهربان بانو برسون و به مهربان بگو چرا آپ نمیکنی آخه؟!!!!
به مناسبت این مهمونی فرخنده! این اس ام اس رو که چند روز پیش به دستم رسید تقدیم میکنم :
بعد از هدفمندی یارانه ها / میزبان به مهمان: حالا تشریف داشته باشید یه نون و پنیری با هم میخوریم!!!
مهمان به میزبان : نه دیگه اگه بخوای تجملاتی بگیری که ناراحت میشم!!!

من و پارتی؟
پیام شما ابلاغ شد
اتفاقا سر شام(جاتون خالی)این رو واسشون تعریف کردم و بسی خندیدیم

بهار پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ

سلام

مثل همیشه عالی.

راستی شما قرار تیست تو بازی اگرها شرکت کنین؟ به نظرم قراره خیلی خوب بشه ها. ما که منتظریم.

سلام
ممنون
ایشالله ما هم شرکت میکنیم
شما چیی؟؟؟؟؟؟؟

ماهی تنگ بلور پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 ب.ظ http://hichooopoooch1.persianblog.ir/

ببریکه(بر وزن مردیکه)بی ناموس اومده بود اینجا واسه ببرای نازنین ما دلبری کنه و ازدواج و اینا ما هم زدیم کلا از چیز ساقطش کردیم

پس تقصیر شما چیه؟حالا به ما گفتی عیب نداره ولی جای دیگه اعتراف نکن

مهتاب(شب) پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.night94.blogfa.com

سلام.خیلیم دلش بخواد...باغ وحش بهتر از اینجا سراغ دارین؟!!!

نه خداییش باغ وحشی داریما

دندانپزشک فهیم پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ http://ddsfahim.blogsky.com

تو با این همه استعداد تحلیلگری چرا خودت رو به بی بی سی معرفی نمی کنی؟
یه سوال:توی فیس بوک و توییتر حضور فعال نداری؟

ای بابا من و چه به بی بی سی؟من رو وارد حاشیه نکن
نه والا حضوری ندارم.چطور؟

عاطفه پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

آقا دست شوما درد نکنه.. واقعن توتحلیل گری اوستایید ها:)
امیدورارم کافرین بلاد کفر این پند شوما رو آویزه ی گوششون کنن!
حالا چرا شوما نرفتید خونه ی اونا؟ خوش بگذره بهتون..

قابل نداشت
نه بابا یه سری چیز میز مینویسیم نمیدونیم چرا ملت میخندن
ماهم میریم خونشون آخه نوبتیه

آفتاب پرست پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:45 ب.ظ http://www.aftabparast.blogsky.com

اول که خیلی نامردی
خوب برادر من تو که اینا خونتن تهنا تهنا لذت می بری چرا دل
آب میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بعدشم مردم از خنده!!! الان از وایر لس اون دنیا استفاده می کنم!!!!

خودکشی خیلی باحال بود!!!!!

رها بانو پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:56 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

مرسییییییییییییی کورش جاااااان ...
خییییلی لطف کردی ...
شما لینک شده بودی !

خواهش میکنم

الهه پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:22 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام بر کورش کبیر...
خیییییلی خوب بود...مخصوصا تو لفافه گفتن یه سری موضوعات که هییییچ وقت نباید از یادمون بره...ماسک و رنگ ماسک...گوشتی که بهمون میندازن!...این جو سیاه حجاب و عفاف و اینهمه رنگ مرده!...تشویق یه عمو به زیاد بچه دار شدن!...تست مننژیت.......بگذریم از اینکه بغضم میگیره وقتی اسم ماسک و مننژیت میاد......
پی آگاهی نوشتتون عالی بود....خوشحالم که کتیبه ها و قطعات باستانی تخت جمشید و بقیه ی بناهای تاریخیمون الان تو بلاد کفرن!اگر اینجا بودن احتمالا آدمهای با فرهنگمون از اون سنگها واسه محکم کردن پایه ی دیش استفاده میکردن!!!!
حالا دل ما رو آب انداختین خیالتون راحت شد؟خوبه؟به هدفتون رسیدین؟اون دنیا باید جواب پس بدین!

سلاااااام
ممنون از دقتتون
از خودم بیشتر متوجه نکات شدیدا
من مخلصم نه بابا قصدمون آزار رسوندن نبود

ما(ریحانه) پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir


خیلی بامزه بود.. ولی وقتی منم شنیدم خیلی ناراحت شدم.. منظورم این بود که بدون تحقیق وب ررسی یه ببر رو همینجوری آوردن و این جا کشتن.. تازه زنش هم داشت میمرد.. حالش زیاد خوب نبود.. پس گردن خانوم ها نندازین ..

ولی نمرد که پس یه کلکی بوده

آناهیتا پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام بر کورش شاهنشاه طنز پرداز بلاگستان
عااااااااااااااااااالی بود
آقا چی فکر کردین؟ ما می زنیم پدر خودی ها رو در میاریم حالا بزاریم ببر کافر نفس بکشه؟ تازه یه ببر بی ناموس! همون بهتر مرررررد.والا!
حالا هی پول امام زمانو خرج مهمونی بازی کنین.اون دنیا باید جواب پس بدین.
بعدا که گیر افتادین نگین آنا نگفتی!
خوش بگذره

وااااای چسبیدم به سقف
شما لطف دارید
واقعا الان دچار عذاب وحدان شدم
حالا چکار کنم؟؟؟

روشنک پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com


به علت کمی وقت یه کامنت بعدا طلبت
ولی محشررررررررر بود
بعد مدتها یه طنز باحال خوندیم
دمت گرم

مراقب باش بدهیت زیاد نشه هااااااا
قابلی نداشت

بهنام پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

کورش جان یه کم آرومتر مردم خوابن صداتون داره تا اینجا میاد ها!!! زنگ میزنم بیان جمعتون کنن ها!!!
( آیکون بهنام حسود! )

راست میگی داشتیم بازی میکردیم سروصدا شد
ولی جاتون واقعا خالی خیلی حال داد

نیما پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

سلام کوروش خان ! .

خیلی باحال بود ! دمت گرم ! دلم به حال حیوون سوخت ! خداییش اون قسمت مشمشه که اشکمو درآورد دیگه !
دمت گرم !

راستی خوشش بگذرونید با رفیقتون ! سلام ما رو هم برسونید خدمت خودشون و خانم محترمشون !

سلام نیمای عزیز
مشمشه چیه؟من گفتم؟یادم نمیاد شاید میخواستم بگم فشفشه
سلامتون ابلاغ شد برادر

خورشید پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ http://khorshidejonoob1.blogfa.com

سلام
خداییش ما استاد انجام کارهای غافلگیرانه ایم .
کی می تونست فکرش رو بکنه ما اینطوری یه ببر کمیاب رو بکشیم و اب از آب تکون نخوره ؟ و هیشکی هم مسئولیتش رو قبول نکنه .
نوشته تون عالی بود . ماشاا... کلی خلاقیت دارین .
خوش باشین همیشه با دوستاتون

سلام
الکی نیست که ایرانی جماعت کلی فرهنگ داره
فکر کردید زیر بار مسئولیت میریم؟

سپیده پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ب.ظ http://setaresepideashk.persianblog.ir

خیلی عالی بود کورش خان ... نتیجه ی با کیا نشست و برخاست کردن همین ٍ دیگه ... کلا هنرمند پرورند ایشون

کاش امشب که کیا اونجاست براش از اون نوشابه زردا نمیگرفتی چون از گلوش پایین نمیره ...
موز باشه بهتر ٍ

خوش بگذره

بلههه البته من که عددی نیستم ولی کیا استادن
نوشابه کجا بود؟مثل اینکه یارانه ها هدفمند شده ها
فقط آب خالی حالا چون خیلی عزیز بودن با یخ
موز؟؟؟مگه شما هم خوندید؟؟!!کلا آبرومون رفت

علی لرستانی جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ http://alilorestani.persianblog.ir/

سلام
آقا ای ول یاد پلیس حیوانات جیم کری افتادم...با حال بود

سلام
عجب فیلمی بود

بهنام جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

خبر فوری : آقا یحتمل کرگدن ( شهریار بلاگستان ) برگشت...
آب زنید راه را ...

به به خوش خبر باشید

جزیره جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

همه ی اینایی رو که گفتی بیخیال بگو شام چی خوردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

سلااااام
زرنگیا مگه به این راحتی لو میدم؟اصلا مگه میشه اونهمه غذا رو نام ببرم؟

پونه جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ق.ظ http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

سلام کورش خان .
بابا کم پیدایی؟؟ خبری از ما نمیگیری برادر؟؟ یه افتخاری
جواب به کامنت هایی
یه چیزی؟؟
نکنه برای ببره عذادارین؟؟؟؟؟؟


ساعت 11:6 اینجا هوا بارونی بارونی

سلام
عزاداری که به جای خود
دارم واسه پرداخت قرضهای مهمونی دیشب اضافه کاری میکنم
شرمنده یکم اینترنتم بازی درآورد یعنی قطع بود
خوش به حالتون با اون شهر بارونیتون

هلیا(دختری) جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

خیلی خوب نوشته بودی عزیزم
این مشمشه کلا اسمش خنده داره............

مومو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

چقدر کیف کردیم!
آدم اینجا می آید دلش باز می شود کلا!
دست شما درد نکند!

مهمانی هم خوش بگذرد به جای ما هم بخندیدو خوش باشید!

خوشحالم که خنده رو لباتون میشینه
جای همه دوستان رو خالی کردیم

گل بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.zizigolbanoo.blogfa.com

قشنگ بود! هرچند باید گریه کرد اما مای احتمالا بی رگ!!!! کلی خندیدیم به فرضیه هاتون!!!!

من چون زیاد گریه بلد نیستم مجبورم بخندم
نمیدونم چرا به همه چی میخندم

فری جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ http://fernevis.blogfa.com

پی آگاهی نوشتت منو کشته!!! خیلی باحال بود.. موفق باشی

مخلصم
سلامت باشید

بهنام جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

آقا نگرانت شدم ها! نکنه دیشب کیا بلایی سرت آورده؟! چرا نیستی؟؟؟!!!!!!!! :دی

ببخشید
اینترنتم قطع بود
نه بابا کیا زورش به من نمیرسه
ناسلامتی ورزشکارما

آفتاب پرست جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ http://www.aftabparast.blogsky.com

دعوت کردیم واسه بازی افتخارمیدید؟

خدمتتون میرسم برادر

آدرینا بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:53 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

قربان تمام متنتون باعث سوزش می شد....حالا یه بار دل یه بار نواحیه دیگر

من راضی به این همه سختی نیستم به خدا

حمید ... سیتی سنتر جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام دوست عزیز
منتظر شما هستیم
http://www.eshopctcenter.com
راهنما

http://www.eshopctcenter.com/index.php?view_content=2

__ _█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█

ساده جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ب.ظ http://arvah-sokot.blogfa.com

خوش بگذره... ما که بخیل نیستیم... چی بگم

من حیوون ها رو خیلی دوست دارم. گاهی بیشتر از آدم ها. و از مرگ این حیوون بیچاره هم خیلی ناراحت شدم. اصلا از دیدن حیوون در بند خیلی عذاب می کشم. تو وب قبلیم نوشته بودم از یک طوطی که داشتم. با یک رابطه مسالمت آمیز. هیچ وقت تو قفس نبود. هیچ وقت هم پر نزد بره. پیشم موند ولی مریض شد و جلوی چشمام مرد. انقدر براش گریه کردم که حد نداشت. هنوز هم یادم می افته ناراحت میشم.

بابا رام کننده حیوانات
ناراحت شدم واسه طوطیتون ما رو در غمتون شریک بدونید
ببخش دیگه یادت انداختم

روشنک جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com

کورش خان شماره حساب بده طلبت رو تا چار لا پن لا حسابش نکردی بریزم به حسابت ولی
مفاصه حساب مالیاتیش یاد نره:))))))))

یعنی به نظرتون من اینکاره ام؟
این دفعه رو با پولش واسه خودت یه چیزی بخر
مفاصاحساب بیار یعنی نمیدی دیگه

ستاره شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 ق.ظ http://www.setareasemon.blogfa.com


دمت گرممممم..خیلی باحال بوودددد
مشتاقم بدونم دفعه ی بعدی کدوم مظلوم یا ظالمی به خوابت میاد...راستی کوروش تمدنو میشناسی؟

مخلصم.. قابل نداشت
دفعه بعدی در کار نیست از این به بعد من میخواک برم تو خواب اونا
اینی که گفتی کی هست؟؟؟؟

میکائیل شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ق.ظ http://sizdahname.wordpress.com

مرسی کوروش خان ..
دیگه حرفه ای شدید دیگه ..... استاد طنزپردازی وبلاگی قربان ...
دست مارم بگیرید ...

حالا یه شام خوردید با پول یارانتون ... انقد کلاس گذاشتن داره ؟؟؟؟؟

خواهش میکنم
این چه حرفیه ما ک.چیک شماییم
نه بابا شام کجا بود یه عکس غذا بود به نوبت میدیدیم

ترنج شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ق.ظ http://toranj62.persianblog.ir/

اون خودکشی را خوب اومدی
ولی طفلک ببره فکر کنم غریب کش شد آخی

خیالتون راحت شد کشتیدش؟؟؟؟

افروز شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ق.ظ http://apoji.persianblog.ir

بابا استاد طنز پرداز
بابا مسئول
بابا...
خداییش دینتون را به نحو احسن اجرا کردین،در مورد پی نوشتم شما که گفتین به این راحتیا نون به کسی نمی دین اونم نون 100 تومنی چی شد پس؟
جمع دوستان همیشه خوش میگذره مطمئنم بهتون خیلی خوش گذشته

بابا شرمنده میکنید
بابا نون کجا بود نون مال اون قدیما بود الان مهمون رو با عکس سیر میکنیم

لیلیتا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

لااقل 2 روز برش میداشتید میبردید شمال یه ویلا با....ژیلا



پی آگاهی نوشت: عااااااااااااااااااالی بود این قسمت. من اینو همیشه درباره منشور کوروش هم میگم. همون بهتر که تو بلاد کفر باشه. حداقل میدونیم که یه روزی ممکنه یه ایراتی بتونه بره ببینتش. اینجا باشه که .......

منشور کورش رو مقتا آوردن تو ایران تا خرابش نکردن برو ببینش

ساقی شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ق.ظ http://satiba79.blogfa.com

سلام
عالی بود.
اخرش هم که دیگه اخرش بود:؛ تقصیر خودش بود که مرد ؛
مهمونیهاتون پایدار.
خوش گذشته که ایشالا؟

سلام
ممنون
والله انگار تقصیر من بوده
جای شما خالی

لیلیتا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ق.ظ http://lilitaa.blogsky.com/


در مورد شماره ۱ :
حالا من کاری به اون ببر مفلوک ندارم. اما خدایی ما از خدامونه اجازه بدن بریم. ولی نمی ذارن که! اه اه !‌بابا ما خونه و وام و ماشین و هیچی نمیخوایم. فقط اون ۷۰ میلیون بورسیه رو ازمون نگیرن. ما همین فردا میریم. باورکن ۳ نفر هم کم بشن خیلیه ها. حالا شما مذاکره کن. خبری شد بگو بهمون! خوش خبر باشی برادر

جدی من نمی دونم این تهران چی داره که خیلی ها که دستشون برای رفتن بازه بازم نمی رن. مخصوصا اونها که کس و کاراشون هم اینجا نیستن

۷۰ میلیون بورسیه؟؟؟؟!!!!!!
نکنه آقازاده ای چیزی هستی؟
من که حاضر نیستم از تهرون تکون بخورم
البته از استان تهران

لیلیتا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

یه چیزی بگم؟ تا چند وقت پیش که وبلاگتون رو یکی دوبار خونده بودم همش فکر میکردم اسم وبلاگ "کلکه" هست.
هی هم واسه خودم تفسیر می کردم که خب! چی کلکه؟ کار دنیا؟ زندگی؟ همه چی؟ چی چی؟
بعد یهو دوزاریم افتاد که بابا این کلـــکــــله هست.
بعد به چند تا از دوستا هم نشون دادم اونا هم خوندن: کلکه!
توصیه میکنم جهت تصحیح افکار عمومی مدل تایپ اسم وبلاگ رو به این مدل( کلـــکــــله) تغییر بدی که هی ملت بیچاره دنبال دغل باز روزگار که همه ی کاراش کلکه نگردن. خب دیگه! همه ی مشکلات دنیا حل شد.منم پاشم برم به درس و مشقم برسم

خداییش من نفهمیدم چی شد
یعنی الان متوجه شدید چیه؟معنیش رو فهمیدید؟
اگه روشن نیست درباره اش توضیح بدم وروشنگری کنم

پونه شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ب.ظ http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

سلام.
تو که گفتی مهموناتون غذاشونو میارن. بیچاره کیامهر!!!
چطور داری اضافه کاری میکنی واسه مهمونی اون شب حتما واسه یخ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وای از دست تو دروغ هم نمیشه گفت
حواست به همه چیز هستا
بله واسه همون یخ بود

پونه شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:47 ب.ظ http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

ما اینیم دیگه

بلههههههه

lilita شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

آره بابا میدونم منشور ایرانه. دیدیمش.

و اینکه آقازاده؟؟؟ شوخی میکنید دیگه؟؟؟
نه بابا این هازبند بیچاره ی ما توسط شرکت بورس شده واسه درس و دانشگاش که بابتش از یکی دو نفر 70 میلیون وثیقه گرفتن. به اضافه ی دوبرابر زمان تحصیل تعهد برای کار در شرکت. اینه که ما 10 سال آینده رو موندگاریم تهران. و الا دلمون لک زده واسه شهر و دیارمون.

در مورد اسم وبلاگ هم به نظرم واضح نوشته بودما. دوباره بخون شما! کلکله رو ما کلکه می خوندیم. بدون دومین لام! اوکی؟ میگم اگه کلـــــــکــــــله نوشته بشه کمتر آدم رو به اشتباه میندازه. یعنی بین هر بخش فاصله بیفته. کلا کلکله 3 بخشه دیگه. هان؟ اوکی؟ ولی خیلی هم مهم نیست. شما راحت باش

و اما در مورد شما! شما دعا کنید اونطور که کیامهرخان فرمودن بشه. به روی جفت چشمامون. عمرا تکذیبش کنیم. ولی زهی خیال باطل!

کاش یکی هم پیدا میشد ما رو بورس میکرد اونوقت یه عمر نوکریش رو میکردم
ببخشید من حالا فهمیدم چی گفتید
چشم اصلاحش میکنم
ممنون از تذکرتون
میشهههههههههه ایشالله

lilita شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:47 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

در مورد شمال منظورم بود

بله فهمیدم

آفتاب پرست شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:05 ب.ظ

به به
سلام عرض شد کوروش خان

فردا به قول خارجکی ها جاجمنت دی هست!!!

امتحان سخت داریم!!!!

ایشالله قبول میشی خفن

پاتینا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ http://patina.ir

روشنک شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com

اقا ما ارادت داریم
به شوخی نوشتم جدی برداشت کردی
اصلا من طلبکارم
خوب شد؟
شماره حساب میدم
کمتر از ۵۰ میلیون پوند هم به حساب نریز
تازه مفاصه حساب هم میدم:))))))))

از پس فردا شب هر شب با یه سوژه خوب از خود عزیزم !در خدمتم

نه بابا جدی کجا بود
اصلا من رو تا اطلاع ثانوی جدی نگیرید
میگم اگه بیشتر میخوای بگو اصلا تعارف نکن
ما منتظر اولیش هستیم هیچ جا نمیریم همین جا هستیم

سپیده شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 ب.ظ http://setaresepideashk.persianblog.ir

سلام ... همین

سلام
کدوم؟؟؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد